خلاصه سخنرانی جناب آقای دکتر حیدر تورانی، استاد پژوهشگاه تعلیم و تربیت تحت عنوان " رهبری مدارس مبتنی بر شواهد مطالعات بزرگ مقیاس" در سومین کنفرانس بینالمللی آموزش و پرورش تطبیقی، ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، دانشگاه فرهنگیان- بابلسر
مقدمه
رهبری ضعیف میتواند حتی عملکرد بهترین معلمان را تضعیف نماید. در اغلب مواقع، معلمان و دانشآموزان، قربانی مدارس معیوب هستند. رهبری اثربخش برای تمامی جنبههای آموزشوپرورش، امری محوری محسوب میشود. حتی اگر معلمان، مدارس و برنامههای فوقالعادهای وجود داشته باشند، این رهبری کارآمد و اثربخش است که یک نظام آموزشوپرورش مطلوب میسازد. فرهنگ مدرسه، نشانگر رهبری کارآمد و اثربخش است. برای ایجاد محیطی که مؤسسات، معلمان، پژوهشگران و دیگر نوآوران بتوانند در کنار هم کار کنند، رهبری اثربخش از اهمیتی حیاتی برخوردار است. این نوع رهبران باید به افراد کمک کنند تا آنچه که نیازمند تغییر است را شناسایی نمایند، پشتیبانی و حمایت لازم را بسیج نموده و مسئولیتهای رهبری را در کل سیستم توزیع نمایند. رهبران آموزشی لازم است بر منابع متمرکز شوند، ظرفیتسازی کنند، سازمان کاری را تغییر دهند و جو سیاستی درستی را باتوجه به سنجههای پاسخگویی به وجود آورند. عمدۀ اتفاقات آموزشی در مدارس روی میدهند، جایی که رهبری آموزشی اهمیتی حیاتی پیدا میکند؛ بنابراین، پرورش رهبران آموزشی قابل از ویژگیهای مهم نظامهای آموزشی موفق است. در شانگهای به عنوان یکی از موفقترین نظامهای آموزشی، یک معاون مدرسه وقتی میتواند مدیر مدرسه شود که بتواند وضعیت یکی از مدارس بسیار ضعیف را تغییر و بهبود جدی ببخشد. در انگلستان، مدارس (رهبران مدرسه) باید نشان دهند قادر به ارتقاء آموزش در خارج از چهاردیواری خود هستند. رهبری آموزشی در مدارس یک فعالیت گروهی و تیمی توزیع شده است و به همین دلیل فقط مدیر مدرسه را شامل نمیشود. مدیر، معاونان، معلمان صاحب مسئولیت از جملۀ تیم رهبری مدارس هستند.
سد واقعی در برابر اصلاحات آموزشی، اغلب نیروهای تابع محافظهکار نیستند بلکه مدیران و رهبران محافظهکاری هستند که بجای انطباق فعالیت و عمل آموزشی با جهان رو به تغییر، بیشتر به برنامۀ درسی جاری چسبیدهاند. زیرا بجای متقاعد ساختن اولیاء برای هزینهکرد مالی کارآمدتر و همینطور سرمایهگذاری بر روی حرفهایسازی هر چه بیشتر معلمان، ماندن در ناحیۀ امن و راحتی مانند کلاسهای کوچک بسیار راحتتر را ترجیح میدهند.
رهبری اثربخش، تقریباً برای قریب به اتفاق جنبههای مختلف آموزش و پرورش، امری اساسی و محوری تلقی میشود. حتی با وجود معلمان، مدارس و برنامههایی عالی در هر نظام آموزشی، این رهبری اثربخش است که موجب تغییر سیستم میشود. غالباً انجام و پیگیری برنامههای منفرد برای نوآوری کافی نیستند. این برنامهها نیستند که مهم هستند، بلکه این فرهنگ است که حائز اهمیت است. فرهنگ، نشانۀ یک مدیریت اثربخش است. فرهنگ یعنی یادگیری سیستم، نوآوری در سطح سیستم، و همکاری هدفمندی که میتواند منجر به بهبود مستمر و در سطح کلان گردد. اهمیت رهبری سیستم که از جمله شامل توانایی مدیر برای ارتباط با مدیران دیگر و والدین است، نمیتواند مورد اغراق قرار گیرد. در بسیاری از نظامها مدیران نه تنها تشویق میشوند تا رهبری را درون مدرسۀ خود بلکه در ورای مدرسۀ خویش نیز تمرین نمایند. شواهد پیمایش بینالمللی تدریس و یادگیری (تالیس ) سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی نشان میدهند که درصد بسیار کمی از مدیران به مشارکت در فعالیتهای رهبری مانند ارائۀ اطلاعات به والدین یا سرپرست دانشآموزان در مورد مدرسه و عملکرد دانشآموز یا همکاری با مدیران سایر مدارس در مورد وظایف کاری پرچالش مبادرت میکنند.
بحران آموزش و پرورشی که صرفنظر از افزایش سرمایهگذاری، شاهد نتایج و پیامدهای یکنواختی هستیم، در بحران رهبری تبلور پیدا میکند. رهبری اثربخش برای ایجاد محیطی که در آن مؤسسات، معلمان، پژوهشگران و سایر نوآوران بتوانند به عنوان افرادی متخصص در کنار هم کار کنند، از اهمیتی حیاتی برخوردار است. این نوع از رهبران باید به افراد در شناسایی اسباب تغییر کمک کنند، از آنها پشتیبانی و حمایت به عمل آورند و به همین ترتیب مسئولیتهای رهبری را در سطح سیستم توزیع نمایند.
شواهد مطالعۀ تالیس و پیزا برای رهبران آموزشی
پیش از هر چیز لازم است بدانیم که در سنجشهای بزرگمقیاسی مانند تالیس و پیزا چه فعالیتها و اقداماتی به عنوان رهبری مدرسه مورد مطالعه و پایش قرار میگیرند. فهرست این فعالیتها به رهبران و مدیران مدارس کمک میکنند تا انتظارات از رهبری آنان روشن باشد.
یعنی مدیران مدارس بدانند که برای مدیریت مدارس مسئولیتهای مهم و اساسی آنها چیست و چگونه این مسئولیتها و فعالیتهای مرتبط با آنها موجب موفقیت مدرسه، رشد معلمان و دانشآموزان میشود. فعالیتهای رهبری آموزشی در مدارس در مطالعۀ تالیس سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی (2018) عبارتند از:
• همکاری با معلمان در حل مشکلات انضباطی کلاسها
• کار بر روی یک برنامۀ رشد حرفهای و تخصصی برای مدرسه
• ارائۀ بازخورد به معلمان بر اساس مشاهدات مدیریتی
• مشاهده (آبزرو کردن ) آموزش معلمان در کلاسها
• انجام اقداماتی به منظور کسب اطمینان از اینکه معلمان نسبت به بازده (پیامد ) یادگیری دانشآموزان احساس مسئولیت میکنند.
• انجام اقداماتی به منظور اطمینان از اینکه معلمان نسبت به بهبود و ارتقاء مهارتهای تدریس خود احساس مسئولیت داشته باشند.
• انجام اقداماتی به منظور پشتیبانی از همکاری بین معلمان به منظور رشد و توسعۀ فعالیتهای آموزشی و روشهای تدریس جدید
• بازنگری در شیوههای مدیریتی، اجرایی و گزارشهای مدرسه
• حل مشکلات مربوط به زمانبندی درسی در مدرسه
• اطلاعرسانی به والدین یا سرپرستان دانشآموز در رابطه با مدرسه و عملکرد دانشآموز
• همکاری با مدیران مدارس دیگر در مورد وظایف کاری چالشبرانگیز
رهبرانی که خواهان تغییرات رو به جلو در نظام مدرسهای خود هستند، باید بیش از دستور دادن، بدنبال تعهد و پایبندی معلمان و کارکنان به تغییرات باشند. باید چشمانداز و فهم مشترکی ایجاد شود و نسبت به اصلاحات نوعی مالکیت جمعی شکل بگیرد و حمایت کافی به منظور تبلور واقعی تغییر صورت گیرد. رهبران آموزشی در مدارس باید بر منابع، ظرفیتسازی، تغییر سازمان کاری و ایجاد جو سیاستی درست در رابطه با تدابیر پاسخگویی، تشویق نوآوری و توسعه متمرکز باشند. لازم است زمینهای فراهم شود تا مدیران بتوانند موانع و بروکراسیهای سلسلهمراتبی که بر مؤسسات آموزشی حکمفرما هستند را کنار بگذارند.
مدارس لازم است کارآفرین و قابلیت سازگاری با شرایط جدید را داشته باشند، رهبران باید قادر به بسیج منابع انسانی، اجتماعی و مالی باشند و فضای مدیریتی باید به سمت نوآوری، تخصص و حرفهای بودن حرکت کنند. رهبران آموزشی لازم است با بخشهای اجرایی و علمی ارتباطی قوی داشته باشند و با مدیران دولتی، کارآفرینان اجتماعی، مدیران تجاری و کسب و کارها، پژوهشگران و جامعه مدنی همکاری و مشارکت داشته باشند.
نکتۀ حائز اهمیت این است که سیاستهای آموزشی باید از مناقشۀ اِعمال قدرت برای عدم تمرکز یا اختیارداری کامل و حداکثر تمرکز و عدم اختیار در نظام مدرسهای دست بردارند. این موضوع میتواند ما را از این واقعیت دور سازد که چه جنبهای از آموزش و پرورش در چه سطحی قابل مدیریت است (اشلایخر، 2018).
1-1. ایجاد فرهنگ همکاری در مدارس
1-2. تأثیر بازخورد و ارزیابی بر کار معلمان - در مطالعۀ تالیس (2018) شش نوع بازخورد معرفی شدهاند:
• مشاهدۀ تدریس کلاسی معلم
• نتایج دانشآموزان در سطح کلاس و مدرسه
• نتایج بیرونی دانشآموزان (خارج از مدارس)
• سنجش دانش محتوایی معلم
• پاسخ دانشآموزان به نظرسنجی از آنها در مورد تدریس معلم
• خودارزیابی معلم از کار خود
1-3. بیشینهسازی تأثیر ارزیابی معلم
بر طبق همین مطالعه پیامدهای ارزیابی رسمی معلمان شامل موارد زیر بودهاند:
• تدابیری به منظور ترمیم و اصلاح هر گونه ضعف در تدریس، از طریق بحث و گفتگو با معلم
• تدوین یک برنامۀ رشد یا آموزش حرفهای
• بکارگیری یک آموزشگر (منتور) برای کمک به معلم به منظور بهبود تدریس
• تغییر در مسئولیتهای کاری معلم
• تغییر در احتمال پیشرفت شغلی معلم
• افزایش حقوق یا پرداختی به معلم یا امتیازات مالی
• محرومیتهای مادی مانند کاهش پرداختهای سالیانه
البته از میان پیامدهای فوق، موارد اول تا سوم از بیشترین اقبال برخوردار بودهاند.
1-4. ایجاد جو مدرسهای و کلاسی سودمند برای یادگیری و سلامت
هر فردی که به نحوی با آموزش و پرورش سروکار دارد بدنبال مدارسی است که جو کلاسی آن برای یادگیری دانشآموزان سازنده باشد و محیطی باشد که روابط بین دانشآموزان و کارکنان مدرسه، مشوق رشد و سلامت کودکان و نوجوانان باشند. از یک طرف، در اغلب کشورها، عموماً مدارس محیطهای امنی هستند و معلمان روابط خود با دانشآموزان را مثبت میدانند. باور معلمان نسبت به اهمیت سلامت دانشآموزان، از سال 2008 میلادی به بعد در اغلب کشورهای شرکت کننده در پیزا و تالیس، پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است.
1-5. توانمندسازی نیروهای تدریس
افزون بر ساختارهای حمایتی محسوس و مشخص مورد استفاده در نظامهای آموزشی و مدارس به منظور پشتیبانی از رشد حرفهای پیوسته، طیفی از مؤلفههای نامحسوس نیز وجود دارند که به منظور توانمندسازی معلمان، رهبران مدارس و حمایت از جایگاه حرفهای آنها طراحی شدهاند. هدف این مؤلفهها، پرورش حس پویایی و استقلال در بین متخصصان تعلیم و تربیت است. تالیس طیفی از شاخصهای تصمیمگیری، توزیع رهبری و خودمختاری را تدوین کرده است که تا حدودی مؤلفههای نامحسوس فعالیت حرفهای در آموزش و پرورش و فرصتهای پیشرفت شغلی در تدریس را روشن میسازند.
1-6. مدارس و معلمان به منظور افزایش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان چه کاری میتوانند انجام دهند؟
• استفادۀ حداکثری معلمان از زمان کلاسی برای آموزش
• توجه به رضایت شغلی معلمان:
• بهینهسازی گروهبندی کلاسی:
2
شواهد سنتز نظامدار دو دهه پژوهش در مورد تأثیر مدیران بر دانشآموزان و مدارس (مطالعۀ لیندسی و همکاران، 2021)
این مطالعه از ترکیب و تحلیل مطالعات مختلف در دو دهه گذشته، اقدامات و مداخلات مبتنی بر شواهد روشنی را برای رهبران و مدیران مدارس ارائه نموده است که ابعاد دقیق تری از اهمیت رهبری آموزشی در مدارس را فرا روی رهبران مدارس قرار میدهد.
2-1. انواع مهارتها و رفتارهای حمایتگر مدیران از یادگیری
نتایج این بخش از مباحث حاصل سنتز نظامدار دو دهه پژوهش در زمینۀ تأثیر مدیران بر دانشآموزان و مدارس است که به وسیلۀ گریسام، اگالیت و لیندسی (2021) منتشر شده است.
سه دسته از مهارت و تجربه و تخصص به رهبران مدارس در دستیابی به موفقیت کمک میکنند: (1) مهارتها و تخصص در پشتیبانی از آموزش، (2) مهارتها و تخصص در مدیریت و رشد افراد، و (3) مهارتها و تخصص در مدیریت سازمانی
• مهارتها و تخصص در پشتیبانی از آموزش
رهبران آموزشی اثربخش در زمینۀ آموزش با کیفیت تخصص دارند و همین امر آنها را قادر میسازد تا معلمان و کلاسها را به شیوهای سازنده یعنی با ارائۀ بازخورد توأم با علاقه و توجه و همینطور راهنماییکننده و هدایتگر به منظور بهبود تدریس و یادگیری مورد مشاهده و ارزشیابی قرار دهند. رهبران آموزشی باید به مهارتهایی چیره باشند تا آنها را توانمند سازد به معلمان بازخورد مؤثر و سازمانیافتهای با هدف برانگیختن آنها به اصلاح فعالیتها و اقداماتشان بدهند. سرانجام، به منظور کسب اطمینان از مشارکت معلمان در فرصتهای رشد حرفهای با کیفیت، مدیران باید توانایی تشخیص ویژگیهای دورههای پیشنهادی رشد حرفهای تأثیرگذار یعنی چیزی که از آن با عنوان «یادگیری حرفهای موزون و هماهنگ » یاد میشود، را داشته باشند.
• مهارتها و تخصص در مدیریت و رشد افراد
این مهارتها توضیح میدهند که مدیران با افراد درون و بیرون از مدرسه یعنی معلمان، کارکنان پشتیبان، والدین و کل جامعه چگونه باید به برقراری رابطه و تعامل بپردازند. این مهارتها گسترده هستند و در اینجا به سه مؤلفۀ اصلی و مهم مستتر در ادبیات این بحث میپردازیم: توجه و اهمیت دادن، ارتباط و اعتمادسازی. این سه مؤلفه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
پژوهشگران عنوان میکنند که توانایی مدیران برای ایجاد و نشان دادن حس توجه و اهمیت دادن به معلمان در محیط کار یک عامل مهم در رشد رابطۀ مثبت است. مطالعات بر اهمیت ایجاد و حفظ محیط سالم و بالنده به وسیلۀ مدیران تأکید دارند. رهبری مدیری که به دیگران توجه دارد و اهمیت میدهد با افزایش پشتیبانی دانشآموز و حس مسئولیتپذیری جمعی معلمان همراه است.
توانایی برقراری ارتباط مؤثر، مهارت دیگری است که مدیران به منظور ایجاد روابط بینفردی و تأثیرگذاری مثبت بر نتایج و بازده مدرسه، بدان نیازمند هستند. در مدارس پرچالش، ارتباط به عنوان یک مؤلفۀ اساسی برای رشد افراد مطرح شده است. مدیران موفق با نیروهای خود ارتباط هدفمند برقرار میسازند و با استفاده از راهبردهایی مانند سیاستهای «درهای باز»، ارسال ایمیل هفتگی حاوی اطلاعات مورد نیاز کارکنان و توجه و اهمیت به همکاری کارکنان، و در صورت لازم آمادگی برای انجام گفتگوهای چالشبرانگیز با کارکنان، با آنها ارتباط هدفمند برقرار مینمایند. ارتباط مؤثر میتواند انتظارات مشترکی به وجود آورد که پیشبینی کنندۀ رضایت معلم، همبستگی، و تعهد به مدرسه شود. ارتباط مؤثر با خانوادهها برای افزایش مشارکت والدین ضروری است که این امر با افزایش بالای پیشرفت تحصیلی دانشآموز همراه است.
ایجاد اعتماد، مهارت مهم دیگر مدیران است. در یک مطالعه، اعتماد جمعی یعنی اعتماد در میان مدیران، معلمان و دانشآموزان با عملکرد تحصیلی مدارس رابطۀ مثبتی را نشان داد. در مطالعهای دیگر، معلمانی که در کار خود احساس اختیار و قدرت بیشتری میکردند، اعتماد بیشتری هم بین مدیر و معلم وجود داشت.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |